سلام گلکم خوبی مامانی؟ دلم خیلی گرفته عزیزکم آخه باز هم امام رضا ما رو نطلبید چند روزه با بابایی تصمیم داشتیم بریم مشهد، امروز هرکاری کردیم برناممون جور نشد. یا قطار نبود یا هتل جور نشد یا بابا سینا کلاس داشت یا ... خلاصه باز هم نشد آخرین باری که رفتیم مشهد، اسفند 86 بود. چه قدر خوش گذشت. آخه دوتایی تازه کنکور ارشد داده بودیم و حسااااااااابی خسته بودیم. باباجون کاوه بهمون زنگ زد و گفت برای رفع خستگی براتون بلیط مشهد گرفتم، برید خوش باشید واااااااااااای که چه قدر خوش حال شدیم چه قدر دلم برای صدای نقاره خونه تنگه، برای پنجره فولاد، برای یه گوشه ی حرم واستادن و به ضریح نگاه...